موضوع: "اخلاقی"

 ﻋﺪﺍﻟﺖ ﺧﺪﺍ ﮐﺠﺎﺳﺖ

استاد محسن قرائتی:

ﭼﺮﺍ ﺑﻌﻀﯽ آدم ﻫﺎ ﺑﺎ ﮐﻮﭼﮏﺗﺮﯾﻦ ﮔﻨﺎﻫﯽ ﺗﻮ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﻣﯽﺷﻦ ، ﺍﻣﺎ ﯾﻪ ﺳﺮﯼ ﻫﺮ ﮔﻨﺎﻫﯽ ﺩﻟﺸﻮﻥ ﻣﯽﺧﻮﺍﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﻦ ﻭ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﻫﻢ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ.ﭘﺲ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﺧﺪﺍ ﮐﺠﺎﺳﺖ؟

 ﺁدم ها ﺳﻪ ﺩﺳﺘﻪﺍﻧﺪ :

اول : ﻋﯿﻨﮏ

دوم : ﻣﻠﺤﻔﻪ

سوم : ﻓﺮﺵ

ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮏ ﻟﮑﻪ ﭼﺎﯾﯽ ﺑﻨﺸﯿﻨﺪ ﺭﻭﯼ ﻋﯿﻨﮑﺖ ، ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﮐﺎﻏﺬﯼ ﭘﺎﮎ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ!ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﮑﻪ بنشیند ﺭﻭﯼ ﻣﻠﺤﻔﻪ ، ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯼ ﺳﺮ ﻣﺎﻩ ﮐﻪ ﻟﺒﺎﺱ ﻫﺎ ﻭ ﻣﻠﺤﻔﻪ ﻫﺎ ﺟﻤﻊ ﺷﺪ ، ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺎ “ﭼﻨﮓ” ‏(مثل ﺯﻣﺎﻥ ﻗﺪﯾﻢ) ﻣﯽ ﺷﻮﯾﯽ !ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﮑﻪ ﺑﻨﺸﯿﻨﺪ ﺭﻭﯼ ﻓﺮﺵ ، ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯼ ﺳﺮ ﺳﺎل ، ﺑﺎ ﺩﺳﺘﻪ ﺑﯿﻞ ﺑﻪ ﺟﺎﻧﺶ ﻣﯿﺎﻓﺘﯽ!

ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺑﻨﺪﻩﻫﺎﯼ مؤﻣﻨﺶ ﻣﺜﻞ ﻋﯿﻨﮏ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.ﺑﻨﺪﻩﻫﺎﯼ ﭘﺎﮎ ﻭ ﺯﻻﻟﯽ ﮐﻪ ﺟﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﻭﯼ ﭼﺸﻢ ﺍﺳﺖ ، ﺗﺎ ﺧﻄﺎ ﮐﺮﺩﻧﺪ ، ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺣﺎﻟﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ. ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻌﺶ ﺗﻨﺒﯿﻪ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺁﻥ ﻫﻢ ﺑﺎ ﭼﻨﮓ! ﻭ ﺁﻥ ﮔﺮﺩﻥ ﮐﻠﻔﺖﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩ ﺗﺎ ﭼﺮﮎﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺟﻤﻊ ﺷﻮﺩ ; (ﻗﺮﺁﻥ ﮐﺮﯾﻢ: ﻣﺎ ﺑﻪ ﮐﺎﻓﺮﺍﻥ ﻣﻬﻠﺖ ﻣﯽﺩﻫﯿﻢ ﺗﺎ ﺑﺮ ﮐﻔﺮ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﯿﺎﻓﺰﺍﯾﻨﺪ) ﻭ ﺳﺮ ﺳﺎﻝ ‏(ﯾﺎ ﻗﯿﺎﻣﺖ ، ﯾﺎ ﻫﻢ ﺩﻧﯿﺎ ﻭ ﻫﻢ ﻗﯿﺎﻣﺖ‏) ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺍﺯ ﺷﺮﻣﻨﺪﮔﯽ ﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ.

ماه مبارک رمضان از منظر علماء

 امام خمینی: خدایا ما را به این ماه مبارک رمضان به طوری وارد کن که با رضای تو وارد بشویم

 امام خامنه ای(مدظله العالی) : اصل قضیه این است که ما بتوانیم در ماه رمضان، این سیرِ الی‌اللَّه را بکنیم و می‌شود. عرض کردم، گاهی که پس از پایان ماه رمضان، خدمت امام(رضوان‌اللَّه تعالی‌علیه) می‌رسیدم، برایم محسوس بود که ایشان نورانیتر شده‌اند و حرف زدن و نگاه و اشاره و حرکت دست و اظهارنظرشان، با قبل از ماه رمضان فرق کرده است.

دوره‌ی ماه رمضان، برای یک انسان مؤمن و والا، این‌طوری است. آن‌قدر به او و به‌قلب و باطنش، نورانیت می‌بخشد که انسان این را در مشاهده‌ی حضوری او حس می‌کند و از حرف‌زدنش می‌فهمد که نورانیتر شده است. بندگان خدا همین‌طورند. ما باید از این فرصت، خیلی استفاده کنیم. ۱۳۶۹/۱/۱۸

اعمال مشترک ماه رجب

اعمال مشرک ماه رجب

1-غسل:رسول گرامی اسلام(ص):هر که در ماه رجب،اول،نیمه و آخر آن غسل کند از گناهانش بیرون می آیدبه مانند روزی که از مادر متولد شد.(اقبال الاعمال ص118)

2-ذکر هزار بار(لااِله الاَّالله):هر کس در ماه رجب،هزار بار(لااِله الاَّالله)بگوید خداوند برای او صدهزار حسنه در نظر گرفته و صد شهر در بهشت برای او بنا می کند. (اقبال الاعمال ص147)

3-خواندن صدیاهزار بارسوره توحید:هرکس که صدبارسوره توحید را بخواند او، فرزندان، اهل و همسایگانش به شادکامی می رسند، و هر کس آنرا در ماه رجب بخواند، خداوند برای او در بهشت دوازده کاخ بنا می کند که با دُرّ و یاقوت آراسته شده و برای او یک میلیون حسنه می نویسند.(اقبال الاعمال ص147)

4-ذکر استغار:اَستَغفِرُاللهَ الَّذِی لا اِلهَ اِلّاَ هُوَلا شَرِیکَ لَهُ وَاَتُوبُ اِلَیهِ.

5-دو رکعت نمازهرشب ماه رجب:در هر رکعت حمدرا یکباروسوره کافرون را سه بارواخلاص را یکبار بخواندو بعداز نماز دستها را به صورت خود بکشدکه خداوند سبحان دعایش را مستجاب وپاداش شصت حج وشصت عمره را به او عنایت می فرماید.(اقبال ص121)

سه پاداش تمام نشدنی

سه پاداش تمام نشدنی عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (ع) قَالَ: لَيْسَ يَتْبَعُ الرَّجُلَ بَعْدَ مَوْتِهِ مِنَ الْأَجْرِ إِلَّا ثَلَاثُ خِصَالٍ صَدَقَةٌ أَجْرَاهَا فِي حَيَاتِهِ فَهِيَ تَجْرِي بَعْدَ مَوْتِهِ وَ سُنَّةٌ سَنَّهَا هُدًى فَهِيَ تُعْمَلُ بِهَا بَعْدَ مَوْتِهِ وَ وَلَدٌ صَالِحٌ يَسْتَغْفِرُ لَهُ. امام صادق(ع) فرمود:  پس از مرگ پاداشی به انسان نمی‌رسد مگر سه چیز: صدقه ای که در زمان زندگی خود داده و پس از مرگ او نیز جاری باشد؛سنت هدایتگری که بنا نهاده و پس از مرگش نیز بدان عمل شود ؛ فرزند صالحی که برایش طلب آمرزش کند. امالی شیخ صدوق، ص35

این الرجبیون

امام كاظم (علیه السلام):  رجب ماه بزرگى است كه خداوند [پاداش] نيكى ها را در آن دو چندان و گناهان را پاك مى كند؛ هر كس يك روز از ماه رجب را روزه بدارد،آتش دوزخ مسیر يك ساله از او دور شود و هر كس سه روز، روزه بدارد بهشت برای او واجب شود. من لا يحضره الفقيه، ج‏2، ص: 92.

ماه من و بنده

در آستانه فرارسیدن ماه رجب  خداوند در آسمان هفتم فرشته‌ای را منصوب فرموده که به او «داعی» (به معنای دعوت‌کننده) گویند. چون ماه_رجب فرا رسد، آن فرشته از آغاز شب تا صبح ندا سر می‌دهد: خوشا به حال ذاکران و یادآوران خدا، خوشا به حال مطیعان و خداوند تعالی می‌فرماید: من همنشین کسی هستم که همنشین من است، من مطیع کسی هستم که مطیع من است، من بخشنده‌ی کسی هستم که تقاضای بخشش کند. این ماه، ماه من و بنده، بنده‌ی من، و رحمت، رحمت من است. پس هر کس مرا در این ماه بخواند اجابتش می‌کنم، و هرکس از من چیزی طلب کند به او عطا کنم و هر کس از من طلب هدایت کند، او را هدایت مینمایم. و این ماه را ریسمانی بین خود و بندگانم قرار دادم، پس هرکس بدان چنگ زند به من می رسد.  ادب حضور , جلد اول , اعمال ماه رجب نوشته استاد فیاض‌ بخش

علل تیرگی روابط فرزندان و والدین

در عصر و زمان ما روابط پدران و مادران با فرزندان غالبا روابط حسنه ای نیست و این مطلب دلیلی دارد:

1- نگاه حقارت آمیز

هر کدام به دیگری به چشم حقارت نگاه می کند. فرزندان می گویند:«ما درس خوانده ایم و تحصیلات عالیه داریم و والدین ما خبر ندارند که دنیا چه خبر است» و والدین می گویند: این ها بچه اند،تجربهکافی ندارند و سرد و گرم روزگار را نچشیده اند.این نوع دیدگاه سبب می شود به یکدیگر احترام نگذارند، ولی اگر دیدگاه آن ها تغییر کند احترام یکدیگر را حفظ خواهند کرد.

2- سخت گیری ها

عامل دوم،سخت گیری های والدین بر فرزندان است،بعضی از والدین فرزندانشان را عبد ذلیل خود می دانند.سخت گیری های بی دلیل در تحصیل،انتخاب رشته، شغل، همسر، و مانند آن باعث کدورت و سردی روابط می شود.و عکس این مسلئه همین تبعات را دارد.

وظیفه رسانه ها به ویژه صداو سیما،سخنرانان و خطیبان جمعه باید نقش روشنگری داشته باشند و روابط والدین و فرزندان را اصلاح کنند تا آثار سوء و مشکلات اجتماعی ایجاد نشود.

                                                                                                                                         کشتی نجات،131

 

با چه کسانی مشورت نکنید

برای انجام کارهای بزرگ با این افراد مشورت نکنید پیامبر اکرم(ص): اى على با ترسو مشورت مكن، زيرا او راه بيرون آمدن از مشكل را بر تو تنگ مى كند و با بخيل مشورت مكن، زيرا او تو را از هدفت باز مى دارد و با حريص مشورت مكن، زيرا او حريص بودن را در نظرت زيبا جلوه مى دهد. علل الشرايع ج2، ص559، ح1

سفیدرویان شکم خالی چه کسانی هستند؟

آن ها وجود مقدس و نورانی اهل بیت علیه السلام و پیروان بسیار خالصشان می باشد به خاطر اینکه فقط خدا را بندگی نموده و پیوسته در خوشنودیش کوشش کرده و او را بر همه چیز ترجیح دادند به همین سبب سفید رویان درگاه الهی هستندو خالی بودن شکمشان به چند چیز مربوط می شود:  1.اغلب روزها را روزه دار هستند.2.هرگز به فکر شکم خود نمی باشند، تا با تجاوز به حقوق دیگران فقط خود را سیر کنند.3. پاکدامنی خود را، با رعایت حقوق دیگران ثابت کرده اند. بنابراین کلمه توحید از حقایق عالم معناست و اخلاص فعل انسانست که با اتصال به توحید او را خالص می سازد و آن هم با شرائط فوق بدست می آید و امکان ندارد کسی لااله الا الله بگویدولی دلش از غبار شرک و گناه پاک و سفید و رفتار و اعمالش از گناه و حرام تمیز و پاکیزه نباشد.  خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها، سیدحمیدفتاحی، ص107

مسلمان شدن به بركت نام فاطمه

یكى از ذاكرین نقل كرده: (در محضر آیة الله العظمى سید محمد هادى میلانى (معاصر حقیر بودم. یك مرد و زن آلمانى همراه دختر خود وارد شدند، پس از تعارفات معمول گفتند: ما آمده ایم به شرف اسلام نایل شویم،آیة الله میلانى فرمودند: علت چه چیز است؟ آن مرد عرض كرد: پهلوى دخترم كه در محضر شما نشسته در حادثه اى شكست و استخوانهایش خورد شد، چنان كه پزشكان از معالجه او عاجز شدند و گفتند: باید عمل شود، ولى عمل، خطرناك است. دخترم راضى نشد و گفت: اگر در بستر بمیرم بهتر از آن است كه در زیر عمل از دنیا روم. به هر حال او را به خانه آوردیم. ما یك خدمتكار ایرانى داریم كه او را «بى بى» صدا مى زنیم، دخترم به او گفت: من تمام اندوخته مالى خود را راضى هستم بدهم كه صحت به من برگردد، اما فكر مى كنم باید ناكام و با دل پر غصه بمیرم. بى بى گفت: من یك طبیب را سراغ دارم كه مى تواند تو را شفا دهد. گفت: حاضرم تمام پول و موجودیم را به او بدهم.  بى بى گفت: تمام آنها براى خودت باشد، بدان من علویه ام و جده من زهرا (سلام الله علیها) است كه پهلوى او را به ظلم شكستند، تو با دل شكسته و اشك جارى بگو: یا فاطمه زهرا، مرا شفا ده. دخترم با دل شكسته شروع كرد به صدا زدن و از آن بانوى معظمه یارى خواستن. بى بى هم در گوشه خانه با گریه مى گفت: «یا فاطمه زهرا، این بیمار آلمانى را با خود آورده ام و شفاى او را از شما مى خواهم. مادر جان! كمك كن و آبروى مرا نگه دار.» آن مرد اضافه كرد: من هم از دیدن این واقعه در گوشه حیاط منقلب شدم و گفتم: اى فاطمه پهلو شكسته! دیدم دخترم قدرى ساكت شد، ناگاه مرا صدا زد و گفت: پدر! بیا كه دردم ساكت شده. جلو رفتم و دیدم او كاملا شفا یافته.  گفت: الان در بحر بودم، بانوى مجلله اى نزدم آمد و دست به پهلویم كشید. گفتم: شما كیستید؟ فرمود: من همانم كه او را مى خوانى. دخترم برخاست و راحت شد و دانستم كه اسلام حق است. حالا به ایران آمده ایم و به خدمت شما رسیده ایم تا مسلمان شویم. مرحوم میلانى (ره) و حاضرین از این معجزه مسرور شدند و شهادتین و سایر امور اسلامى را به او آموختند و آنان با نورانیت اسلام رفتند.                     فضائل الزهراء، ص 109