موضوع: "اخلاقی"

معنا و مفهوم سلام نماز چیست؟

پاسخ: الإمام علي عليه السلام‏- في مَعنى‏ قَولِ الإِمامِ: السَّلامُ عَلَيكُم-: إنَّ الإِمامَ يُتَرجِمُ عَنِ اللَّهِ عز و جل‏  ويَقولُ في تَرجِمَتِهِ لِأَهلِ الجَماعَةِ: أمانٌ لَكُم مِن عَذابِ اللَّهِ يَومَ القِيامَةِ.  امام على عليه السلام‏- در معناى گفته امام جماعت: السلام عليكم-: همانا امام، سخن خداوند عزيز و جليل را تفسير مى‏كند و در ترجمه آن به جماعت نمازگزار مى‏گويد: [اين نماز] امانى براى شما از عذاب خدا در روز قيامت است. [یعنی اصل در نماز با جماعت خواندن است و امام جماعت از طرف خدا بشارت امان از عذاب الهی می دهد] شناخت نامه نماز؛ محمدی ری شهری؛ جلد ۱ ؛ حدیث ۶۶۰

مبشر ومنذر

بی تردید پیامبرخاتم ص شخصیتی است که ما اسیران خاک را از احوال معبود حقیقی مطلع میسازد چنانچه خدای سبحان اورامبشر ومنذر مقرر فرمود: وماارسلناک الا مبشرا و نذیرا -سوره اسری آیه 105-و براستی هرشور وشعفی که در عالم هستی برپاست از برکت همان مجاهدت و تلاش بوده است. شخصیتی که ببرکت حضورش عذاب برداشته میشود:وما کان ا… لیعذبهم و انت فیهم..سوره انفال آیه 33 - بنابراین جای آن دارد که در میلاد این وجود مبارک، از او بخواهیم که پیام رسان ما خاک نشینان باشد ! مگر نه این است که “خاک در دوست ” و بندگی درگاهش، کیمیایی است که مس وجود آدمی را به طلا مبل میسازدا؟  حال چه میشود که عنایت دوست در حق ما آشکار شود؟ چرا که هرچه هست توفیق اوست و لاغیر! پس تنها از خودش میتوان خواست که: مارابه بندگانی ملحق سازد که علی الدوام توجهشان معطوف به اوست:الهی و الحقنا بعبادک الذین هم بالبدار الیک یسارعون و بابک علی الدوام یطرقون…-مناجات خمسه عشر امام سجادع- که در این عالم اگر خبری است در همین احوال است… رزقنا ا…انشاا… آن کس که گفت خاک در دوست کیمیاست! گو این سخن ، معاینه در چشم ما بگو…

علت بکار بردن لفظ یاعلی هنگام خداحافظی

از پیغمبر(ص) سئوال شد: یارسول الله،ما وقتی صحبتمون،  یا حرفمون با یکی تموم میشه، پایان کلاممون،او را به خدا می سپاریم،  به بیان پارسی می گوییم خداحافظ  و به زبان عربی می گوییم فی امان الله اگر بدون خداحافظی کردن،  در وسط سخن گفتن از او جدا بشیم،  نوعی بی ادبی می پنداریم.  شما وقتی در معراج با خدا  هم صحبت شدید ،  پایان جمله که نمی توانستید به ذات خدا  عرضه بدارید ، تو را به خدا می سپارم!  آخرین جمله ی رد و بدل شده ،  بین شما و خدا چه بود؟ حضرت فرمودند:  پایان صحبت،  خداوند سبحان به من گفت:  یاعلی  من نیز به خدای خود یا علی گفتم  این آخرین جمله بین من و ذات مقدس خدا بود یاعلــــــــــی شمسِ جمـــــــالِ مــــــولا  علـــی علیــه السلام صلـــــوات  سخن خدا ص٧١  زندگانی چهارده معصوم ص ۴٩  معراج ص١٣

کفاره گناهان

روایت شده از امام صادق علیه السلام که رسول خدا فرمودند : خدای تبارک و تعالی میفرمایند: هیچ بنده گنهکاری را وارد بهشت نمےکنم ، مگر اینکه او را به مرض و بیماری مبتلا مےکنم تا کفاره گناهانش باشد و اگر گناهانش با آن بیماری پاک نشد و زیادتر از آن بود ، کسی را بر او مسلط مےکنم که بر او ظلم کند تا کفاره گناهانش باشد، رزق و روزی اش را کم مےکنم تا کفاره گناهانش باشد و اگر این نیز برای کفاره گناهانش کافی نبود جان گرفتن او را سخت مےکنم و یا در قبر بر او سخت مےگیرم، تا وقتی که بدون هیچ گناهی نزد من آید و او را وارد بهشت ڪنم ،و اما کسی را که مےخواهم وارد جهنم کنم ، او را صحیح و سالم مےگذارم ، و رزق و روزی اش را زیاد مى کنم و جان دادن او را آسان می گردانم تا وقتیکه نزد من آید ، هیچ حسنه ای نداشته باشد و در همان وقت او را وارد جهنم کنم مسندالرسول ج۱ برگرفته شده از بحارالانوار ج ۶ ص۱۷ 

سنگدلی و مرگ عواطف

پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)می فرمایند: هر که شیفته دنیا گردد خداوند دل او را،به اندازه شیفتگی اش به دنیا،کور می گرداند.    آدرس:کتاب اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن،ص162

پیشگویی پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)

با مراجعه به روایات نبوی که در اصح کتب اهل سنت آمده پی می بریم که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)از ظهور وهابیان در میان امت خود پیشگویی کرده است. بخاری در صحیح خود از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم)نقل کرده که فرمود: مردمانی از طرف مشرق زمین خروج کنند که قرآن می خوانندولی از حنجره های آنان تجاوز نمی کند،آنان از دین خارج می شوندهمان گونه که تیر از کمان خارج  می گردد،نشانه ی آنان تراشیدن سر است. آدرس: کتاب وهابیان را بهتربشناسیم، ص36

گناه سلب توفیق می کند

امام صادق(علیه السلام) می فرمایند:هرگاه آدمی گناه کند،نقطه سیاهی در دلش نمودار می گردد،اگر توبه کند سیاهی محو می شود،و اگر بر گناهان بیافزاید سیاهی بیشتر می شود تا بر دلش غلبه می یابد،از آن پس هرگز رستگار نخواهد شد.                         کتاب:آفات طلاب،ص17

سلام نظامی 

 بهش می‌آید چهار پنج ساله باشد؛ مدام تلاش می‌کند جلو برود و آخر سر هم می‌رود.آقا می‌گوید: «بذار جلوتر بیاد اگر می‌خواد…»می‌رود و می‌ایستد جلوی آقا؛ حرف‌هایش نامفهوم است. اطرافیانش می‌گویند می‌خواهد سلام نظامی بدهد.- «ماشاءالله! داری چی کار می‌کنی؟ می‌خوای احترام بگذاری؟»آقا این را می‌گوید و می‌خندد و بعد اسم کودک را می‌پرسد. کودک به‌درستی نمی‌تواند تلفّظ کند. محمدرضا؟! مادرش سریع می‌گوید معین‌رضا.معین‌رضا با جنب‌وجوش و شیطنت‌هایش و لباس و سلام نظامی‌اش به آقا، می‌شود مطلع این دیدار؛ قبل از این کارِ معین‌رضا هر کسی مشغول خودش بود. از گوشه و کنار صدای گریه می‌آمد؛ شاید از سر دلتنگی خانواده برای شهیدشان. بعد که آقا آمدند و گفتند خانم‌ها جلوتر بیایند. بعدش هم که معین‌رضا و سلامش، اشک‌ها و لبخندها را مخلوط کرد. 

خواب حضرت آیت الله مرعشی نجفی (ره)درباره شعر جناب شهریار

مرحوم آیت اللّه مرعشی نجفی شبی در خواب، خود را در مسجد کوفه می بیند در حالی که امیرالمؤمنین علیه السلام و جمعی دیگر در آن جا حاضر بودند.  طبق دستور حضرت، شعرای اهل بیت علیهم السلام اعم از عرب و فارس را می آورند و امام علیه السلام سراغ شهریار را می گیرند. شهریار هم می آید و شعر «علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را» تا آخر را می خواند…  فردای آن شب آیت اللّه مرعشی نجفی از دوستانش می پرسد: «شهریار شاعر کیست؟» و پس از آگاهی از وجود او در #تبریز، او را به قم دعوت می کند.  بعد از آمدن شهریار، می بیند که او همان شخصی است که در خواب دیده است. از او می پرسد: این شعر علی ای همای رحمت را کی ساخته ای؟ او با تعجّب می پرسد: شما از کجا خبر دارید؟ من نه این شعر را به کسی داده ام و نه درباره اش با کسی صحبت کرده ام ⁉️ آیت اللّه مرعشی نجفی خوابش را برای او تعریف می کند. وقتی شهریار تاریخ و ساعت سرودن شعر را می گوید، معلوم می شود که هم زمان با ساعتی که شهریار آخرین مصرع شعر خود را تمام کرده، آیت اللّه مرعشی آن خواب را دیده است.   همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت

امام رضا(علیه السلام)چرا اسم خانم عروس نخوندی؟

یکی از معجزات امام رضا علیه السلام که اخیرا اتفاق افتاده است:  یک عروس و داماد تهرانی که تازه عروسی میکنند تصمیم میگیرند بنا به اسرار آقا داماد بیایند مشهد ولی عروس خانم با این شرط حاظر میشه بیاد  مشهد که فقط برن تفریح و دیدن طرقبه و شاندیز و اصلا داخل حرم نروند و زیارت نکنند. درست چند روزی هم که مشهد بودند را با تفریح و بازار و خرید گذراندند تا اینکه روز آخر شد و چمدانهایشان را 

  1. داخل ماشینشان گذاشتند و از هتل خارج شدند. وقتی به میدان پانزده خرداد یا به قول مشهدی ها میدان ضد رسیدند آقا داماد وقتی گنبد و گلدسته آقا رو دید ماشین را نگه داشت و سلامی به آقا داد و مشغول دعا بود که عروس خانم هم دستشو از ماشین بیرون آورد به تمسخر گفت: امام رضا بای بای،خیلی مشهد خوش گذشت؛بای بای داماد ماشین را روشن کرد از مشهد خارج شدند،توی راه بودند که عروس خانم خوابش برد،تقریبا نزدیک ظهر بود و چند کیلومتری داشتند تا برسند به نیشابور که ناگهان عروس گریه کنان از خواب پرید و زار زار گریه میکرد، از شوهرش پرسید که الان به کجا رسیدند؟ شوهرش هم جواب داد نزدیک نیشابور هستیم؛ عروس هم در حالی که گریه میکرد و رنگ پریده گفت برگردیم مشهد داماد هرچی اصرار کرد که چرا؟ ما صبح مشهد بودیم واسه چی برگردیم عزیزم؟ عروس گفت : فقط برگردیم مشهد  برگشتند به مشهد و وقتی رسیدند به نزدیک حرم؛عروس اصرار کرد که بروند حرم ؛داماد  با ادب هم اطاعت کرد ولی با اصرار فراوان دلیل گریه و اصرار برگشتن و حرم رفتن را از خانمش جویا شد که عروس خانم اینطور جواب داد : وقتی در ماشین خواب بودم،خواب دیدم که داخل حرم ،امام رضا ایستاده و یکی از خادمها هم داره اسامی زایرین را برایشان میخوانند و امام رضا هم تایید میکند و برای زوارش مهر تایید میزنن تا اینکه امام رضا گفتند که پس چرا اسم این خانم(عروس)را نخواندی؟  خادم هم جواب داد که آقاجان ایشان این چند روزی که مشهد آمده بودند به زیارت شما نیامده و اعتنایی به حرم و زیارت شما نداشتند آقا  امام رضا علیه السلام جواب داد که اسم ایشان را هم داخل لیست زایرین ما بنویسید؛ این خانم وقت رفتن و خروج از مشهد از  من خداحافظی کردند و تشکر کردند پس ایشان هم زایر ما بودند.