همکلاسی آسمانی

همکلاسی آسمانی خونریزی شدید داشت.داخل اتاق عمل،دکتراشاره کردکه چادرم رادر بیاورم تا راحتتر مجروح را جابجا کنم.گوشه چادرم را گرفت وبریده گفت من دارم میروم تا تو چادرت رادر نیاوری…. چادرم در مشتش بود که شهید شد.شادی روح تمامی شهدا صلوات.

  • ناشناس
    نظر از: ناشناس
    1392/03/01 @ 06:41:34 ب.ظ

    ناشناس [بازدید کننده]

    سلام.
    همکلاسی آسمانی خونریزی شدید داشت.داخل اتاق عمل،دکتراشاره کردکه چادرم رادر……

  • نظر از: طلبه زینبیه
    1392/02/03 @ 06:39:56 ب.ظ

    طلبه زینبیه [عضو] 

    شهادت هنر مردان خداست

    یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد

  • نظر از: یادگاری
    1392/02/03 @ 02:45:00 ب.ظ

    یادگاری [عضو] 

    سلام علیکم خ نجفی عزیز این متن زیبای همکلاسی اسمانی.امید که همیشه موفق و موید باشید. بهترین ها را برایتان ارزو دارم.برایمان دعا کنید .منتظر حظور سبزتان در وبلاگم هستم.
    یادگاری

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.