صبح بهار
باکدام آبرویی روز شمارش باشیم
عصرها منتظر صبح بهارش باشیم
سالها منتظر سیصد واندی مرد است
آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم
سالها در پی کار دل ما راه افتاد
یادمان رفت ولی،در پی کارش باشیم
ما چرا،خوبترین ها به فدای قدمش
حیف او نیست که ما میثم دارش باشیم
اگر آمد،خبر رفتن ما راه بدهید
به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم
“اللهم عجل لولیک الفرج”
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط نجفی احمدآبادی در 1392/02/27 ساعت 08:14:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1392/03/08 @ 07:01:05 ب.ظ
زهره جباری [عضو]
به قول سهراب:
من اگر از تو یادی نکنم،
” می شکنم