شهید عزت الله شمعگانی

دوست دارم گمنام بمانم

تواضع، لباسی زیباست و تنها بر قامت عده ای خوش می درخشد.

تواضع لباسی است که از بازار انسانیت باید خرید و این لباس بر قامت رسای کسانی راست می آید که دوره ی کسب فضیلت را گذرانده باشند.

انسان متواضع همچون درختی پربار است که هرچه میوه اش بیشتر باشد، افتادگی اش بیشتر است. شهید هیچگاه نگفت من فرمانده ام و هیچ وقت صفات ممتاز خود را بیان نمی کرد.

خود را خدمتگذار سپاه می دانست. بعدها می گفتند که او در بلوچستان و کردستان فرمانده بوده است. او همواره خود را هیچ می انگاشت. همیشه به دوستانش یادآوری می کرد که دوست دارم گمنام بمانم.

او راضی نبود پس از شهادتش کسی اسم او را بر زبان بیاورد. آن بزرگوار حتی بر نظافت محیط و اطراف خود به تنهایی اقدام می کرد و این همه تواضع برای بچه ها عجیب بود.

سیره شهدای دفاع مقدس جلد 21 صفحه 127

كاشف حقيقت

در تاريخ آمده است كه مردي از بني اسرائيل عموي پير و ثروتمندي داشت كه وارثي جز او نداشت به همين جهت بسيار خوشحال بود و آرزو داشت كه با مرگ عمو ثروت هنگفتي به جيب مي زند ولي هر چه انتظار كشيد عمويش نمرد تا او به آرزويش برسد.

 

بلاخره در اثر وسوسه هاي شيطان عمويش را كشت و جسدش ميان راه نهاد سپس ناله وفرياد سر داد كه اي بني اسرائيل به فريادم برسيد كه عمويم كشته شد و از حضرت موسي خواست تا قاتل را پيدا كند.

 

حضرت موسي(ع) از خداوند تعالي راهنمايي خواست وحي آمد اي موسي به قوم خود بگو گاوي را سر ببرند و قسمتي از آن را به كشته زنند تا زنده شود وخود قاتلش را معرفي نمايد آن قوم راه بهانه جويي را پيش گرفته و خواستند تا ويژگي هاي گاو روشن شود.خداوند پنج ويژگي براي گاو روشن نمود.

 

2و1.ويژگي سن و حالت 3.ويژگي رنگ 5و4.ويژگي كرداري و عملي

 

1و2.خداوند تعالي در بيان سن و حالت گاو فرموده است:«لافارض ولابكر . [آن گاوي است] نه سالخورده و نه جوان».

 

3.درباره رنگ گاو فرموده است كه :«صفراء فاقع لونها . ‍[آن گاوي است] به رنگ زرد خالص كه بينندگان را شادمان مي كند».

 

4و5. درباره ويژگي كرداري و كارايي گاو فرموده است:«لاذلول تثيرالارض ولاتسقي الحرث . [آن گاوي است] كه نه رام است و نه زمين را شخم مي زند و نه كستزار را آب ميدهد».

 

به سخن ديگر گاوي كه بيانگر حكم الهي در اين حادثه است بايد ميان سال و پخته،زرد رنگ و چشم گير باشد، اما رام يوغ شخم زمين وآب كش زراعت نباشد.

 

شايد بتوان گفت اين آيات اشاره به اين دارد كه انساني هم كه مي خواهد بيانگر حكم الهي و مجري آن باشد، بايد حداقل پنج ويژگي فوق را داشته باشد.

 

1.نه پير و از كار افتاده كه ذهنش از درك حقايق ناتوان است ،باشد،زيرا خداوند تعالي مي فرمايد :«ومن نعمره ننكسه في الخلق افلايعقلون، هر كه را عمر دراز دهيم ، او را در خلقت دچار آفت مي كنيم آيا نمي انديشند».

 

2.و نه جوان نا پخته بي تجربه،بلكه ميان سال باشد زيرا خداوند تعالي مي فرمايد:در ميان سالي و 40 سالي فرد تجربه لازم را ميابد.«حتي اذا بلغ اشده و بلغ اربعين سنه،تا آنگاه كه به رشد كامل خود برسند و به چهل سال برسند».

 

3.مرد حق گو از عشق فهم و درك حقايق الهي ،نهايت رنگ عشق را همان رنگ زرد شديد و خيره كننده است به سيما دارد، به سخن ديگر رنگ زرد عشق در سيماي عاشقي كه شيفته فهم حقايق و شيداي اجراي احكام الهي است به گونه اي است كه چشم بينندگان را خيره مي كند.

 

4.آري چنين فردي نبايد زير يوغ بهره كشي و شخم زني ارباب هاي جن و انس گرفتار باشد، زيرا در اين صورت پيرو ارباب است نه مطيع واحد قهار.اشاره به آيه:«ءارباب متفرقون خير ام الله الواحد القهار، آيا معبودان گوناگون بهترند يا خداي يگانه قهار؟«.

 

5.همچنين نبايد مشك كش و آب ده كشتزار خيالات باطل و آرزو هاي پوچ خود و ديگران باشد كه در اين صورت جز حق نياورد و جز باطل نداند.

 

آري انسان تا دست از تمام علايق دنيوي نكشد و خود را فداي فهم احكام و حقايق ننمايد نمي تواند بيانگر حكم الهي باشد. چه نيكو فرموده است حضرت علي(ع):«لايقيم امر الله سبحانه الا من لايصانع لايضارع و لايتبع المطامع، حكم و فرمان خداوند سبحان را اجرا نمي كند،مگر كسي كه (با طمع ها و آرزوها) مدارا و همراهي (با او) و فرو تني ننمايد و در پي آنها نرود».

بیانیه طلاب علیه ساختن فیلم موهن

بسم الله الرحمن الرحیم

بیانیه طلاب در مخالفت با ساخت فیلم توهین آمیز نسبت به پیامبر عظیم الشان

24/6/1391

ما طلاب و روحانیون مدرسه علمیه امام حسین(ع) توهین به ساحت مقدس پیامبر اعظم (صلی الله علیه و اله) را توسط سران استکبار محکوم نموده و هم صدا با مردم مومن و دین دار قصرشیرین انزجار خود را از این عمل مقبوحانه اعلام می داریم و این حرکت منفور را نشانه ی حقارت و ناتوانی آمریکای ملعون و اسرائیل غاصب از اوضاع کنونی جهان و حرکت بیداری اسلامی دانسته و تا برقراری حکومت عدل جهانی توسط مهدی موعود (ارواحنا فداه) گوش به فرمان خلف صالح ایشان حضرت امام خامنه ای (حفظه الله) سپرده و از بذل جان هم کوتاهی نخواهیم کرد.

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

حوزه علمیه امام حسین (ع) قصرشیرین

گذر عمر

 

   تیک تاک … تیک تاک …… این صدای گذر تک تک ثانیه های عمرمان است و از پس ثانیه ها ساعت ها می آیند و روزها و هفته ها و ماهها و سالها …. و این را می نامند گذر عمر…

   در این گذر ما چه کاره هستیم ؟ کجا ایستاده ایم ؟ آیا کاری کرده ایم که مستحق پاداش باشیم یا نه تنها برای خود عذاب خریده ایم به  بهای فروش لحظه های عمرمان . آیا تا به حال به این فکر کرده اید که داریم چیز گرانبهایی را می فروشیم به قیمتی  ناچیز ؛ شاید خیلی از ما این فکر را نکرده باشیم و یا   اگر می خواست مجال  ورود به ذهنمان را بیابد به خاطر منافع شخصی سدی محکم جلوی آن کشیده ایم ……

   بعضی می گویند تمام روزها و ماههای خدا عزیز است و گرامی ولی از بین این ماهها سه ماه است که فضیلتی برتر از سایر ماهها  دارد . ماه حضرت علی (ع) ، ماه پیامبر اکرم (ص) و ماه خداوند ؛ آری همان ماه رجب و شعبان و رمضان . می گویند اگر کسی در نه ماه دیگر سال کوتاهی کرده باشد سکوی پرش او این سه ماه خواهند بود . ولی ما چه کردیم ؟ آیا از این سکوی پرش استفاده کردیم یا آن را نیز با غفلت از دست دادیم ؟

  رجب که رفت … به راستی در این ماه چه کردیم ؟ فقط خود می دانیم و خدا . آیا از لبیک گویان « این الرجبیون » بوده ایم ؟ شعبان چه ؟ این ماه هم که از نیمه گذشته ، در این ماه چه کرده ایم و باقی آن را چگونه می خواهیم سپری کنیم ؟ به چه بهایی آن را خواهیم فروخت ؟ آیا ارزش واقعی آن را طلب می کنیم یا نه به بطالت می گذرانیمش ؟ آیا خود را برای ماه خدا آماده می کنیم ؟ آیا خود را لایق بارگاه خداوند خواهیم کرد یا نه ؟  یک ماه و نیم را که از دست دادیم کاش قدر باقی آن را بدانیم کاش ….

   خداوندا در این ماه دعاهای بنده گانت را اجابت فرما  و فرج آقا امام زمان (عج) را نزدیکتر بفرما و توفیق عبادت در این ماهها را به ما عنایت بفرما و به وقتمان و اعمالمان و زندگیمان برکت عطا بفرما

                                                    آمین یا رب العالمین

دیار یار

بارگاه ملکوتی آقا امام رضا (ع) ، چه شوقی دارد ایستادن روبروی ایوان طلا و نوشیدن آب گوارای سقا خانه و تماشای پرواز زیبای کبوترهای حرم ….

شب های زیبای حرم در انعکاس نور طلایی رنگ گنبد طلا و هم همه و نجواهای دعا گونه ی زائرین کنار پنجره فولاد که ازدهام و شلوغی آن را چون جان شیرین در بر گرفته و این شوق عظیم را می توان با دیدار از نمایشگاه زیبای حکایت آفتاب تکمیل کرد ، نمایشگاهی که در هشت صحنه زیبا روایت زندگانی امام را از هجرت اجباری از مدینه تا لحظه شهادت غریبانه اش با بیانی زیبا مطرح میکند که زبان شیرین و لحن ساده و خوش یک راوی خوش طینت این سیر را صد برابر زیبا تر می کند.

پس از دیدار از این نمایشگاه زیبا شرکت در نماز جماعت حرم در رواق دار الحجه و یا روبروی ایوان طلا و یا هرجای دیگری از حرم مطهرش این شکوه را چندین برابر می کند و پس از آن با قلبی سبک و آرامش روحی خود را آماده زیارت ضریح مقدس آقا می کنیم هرچند توان رسیدن به ضریح را نداریم ولی از همان فاصله هم می توانیم درک کنیم حس زیبای ایستادن در قطعه ای از بهشت خداوند را و با بیرون آمدن از حرم تازه فرصت این را داریم که بیاندیشیم خداوند چه موهبتی بر ما داشته است که قطعه ایی از بهشتش را در کشور ما قرار داده است .

زیارت امسال مشهد مقدس طلاب حوزه علمیه ی قصرشیرین حداقل برای من خیلی بیشتر از سایر زیارت هایم در من تاثیر داشت . نمی دانم چرا ، شاید به خاطر حس و حال قبل از زیارت خودم شاید به خاطر جو صمیمی دوستانم و یا شاید بینش و آگاهی ام نسبت به دنیا تغییر کرده است . نمی دانم .. فقط میدانم که هرکس باید حداقل یک بار در زندگی اش این حس را تجربه کند . برای همه شما این را از خداوند منان و آقا امام رضا (ع) آرزومندم.

خورشید بر من بتاب و تطهیرم کن         چون آینه ها بشکن و تکثیرم کن

یک بار سر سفره لطف و کرمت           بنشانم و یک عمر نمک گیرم کن

درد دل با آقا

پدرم سلام…

سلام پدر امتم مرا ببخشید که حتی در نامه ام هم گله و شکایت می کنم دیگر کاری جز گله و شکایت بلد نیستم ، یعنی کاری نمیتوانم بکنم.

دیروز روز تولد عمویتان حضرت عباس بود ؛ دیروز را به احترام دو دست بریده عمویتان روز جانباز نامیده بودند ولی ای کاش به جای اینکه برای جانبازان روز تعیین می کردند برایشان امکانات و احترام تعیین می کردند . کاش گوشه ای از فداکاری هایشان را به جوانان امروز نشان می دادند تا بفهمند جانباز به معنای معلول و ناقص و سربار جامعه نیست . تا بفهمند که اگر همین جانبازان نبودند امروز نمیتوانستند در خیابانها حتی نفس بکشند یا حتی برای نفس هم باید به ابرقدرتهای جهان باج می دادند . تا بفهمند که اگر اینان به جنگ غولهای جهان نمی رفتند آن هم با دستان خالی امروز ایرانشان خانه شیطان و مرکز فرماندهی یاران شیطان می شد . کاش فقط مقداری شفاف سازی می کردند .

آقا جان خواهش می کنم ، تمنا می کنم بیایید… بیایید و به این مردم قدرنشناس بفهمانید که جانبازان در جبهه ها اعضای بدن خود را از دست دادند تا کمال روحشان را دریابند . تا بدانند این کسانی که آنها را معلول می نامند روحی به بلندای آسمان دارند . بدانند که آنها در این روزگار آرزویشان این است که کاش در همان دوران جنگ شهید می شدند و از دست رفتن ملتشان را نمی دیدند . بیایید به اینان بفهمانید که همین انسانها که با دست خالی و با فدا کردن بدن های سالمشان نگذاشتند حتی وجبی از خاک ایران به دست اجنبی ها بیفتد و کاری کردند که دیگر حتی فکر درگیری مسلحانه با ایران را در سر نیاورند ، امروز شاهد این هستند که دشمن از طریق دیگر دارد به آنها حمله می کند . چرا خودمان را گول بزنیم ما خودمان دشمن را با دستان خودمان به خانه هایمان آورده ایم تا با تصاویر رنگی و فریبنده اش ذهن پاک و بی آلایش کودکان و خانواده هایمان را دستخوش تحریف کند و از درون خانه ها به ایرانمان حمله کند .

آقاجان تورا به عظمت تمامی خونهای ریخته شده در راه حفظ اسلام و به تمامی دستها و پاها و سلامتی هایی که در این راه فدا شده قسمتان می دهم که زودتر بیایید…

می دانم که من آنقدر شایسته نیستم که حتی لگام اسب یکی از سربازان شما را بگیرم ، می دانم که حتی لیاقت آن را هم ندارم که در سپاه شما باشم اما دعایم ، آرزویم و تمنایم همه این است که حتی برای آرامش قلبم هم که شده و اینکه ببینم که جانبازان امروز به حق لایق خود رسیده اند برای یک بار هم که شده جمال زیبای شما را از دور هم که شده ببینم و عدالت واقعی را که بشارتش را از همان دوران کودکی در گوشهایم شنیده ام و با گوشت و خونم آمیخته شده است را حس کنم ….

بیایید ؛ خواهش میکنم که بیایید….

دعای قنوت نمازهایم همه این است :« اللهم عجل لولیک الفرج و المستشهدین بین یدیه »

ارتباط شهید برونسی با حضرت زهرا سلام الله علیها

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> henUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

آروم آروم داره گریه می کنه، میگه یا زهرا مدد، مادر جان مدد…

بهش گفتم بی عرضه حالا وقت این حرفا نیس ، پاشو فرماندهی کن بچه های مردم دارن شهید میشن،

میگفت شهید برونسی انگار مرده بود و اصلا” توجهی به این خمپاره ها و حرفهای من نداشت.

گفت بعد از لحظاتی بلند شد و گفت: سید کاظم گفتم بله، گفت سیدکاظم اینجا که من ایستادم قدم کن، 25 قدم بشمار بچه های گردان رو ببر سمت چپ، بعد 40 قدم ببر جلو.

گفتم بچه ها اصلا” نمیتونن سرشونو بلند کنن عراقی ها تیربارو گرفتن تو بچه ها. چی میگی؟

گفت خون همه بچه ها گردن من، من میگم همین.

گفت وقتی این دستورو داد آتیش دشمنم خاموش شد، 25 قدم رفتم به چپ، 40 قدم رفتم جلو،

بعد یه پیرمردی بود توی گردان ما خوب آرپیچی می زد، یه دفه شهید برونسی گفت فلانی آرپیچی بزن، گفت آقای برونسی من که تو این تاریکی چیزی نمی بینم

گفت بگو یا زهرا و شلیک کن.

می گفت : یا زهرا گفت و شلیک کرد و خورد به یه تانک و منفجر شد.

تمام فضا اتیش گرفت و روشن شدفضا،

گفت اون شب 80 تانک دشمن رو زدیم و بعد عقب نشینی کردیم.

چند روز بعد که پیش روی شد و رفتیم شهدا رو بیاریم، رفتم اونجا که شهید برونسی به سجده افتاده بود و می گفت یا زهرا مدد، نگا کردم دیدم جلومون میدون مین هست.

قدم شماری کردم 25 قدم به چپ دیدم معبریه که دشمن توش تردد می کرده

اگر من 30 قدم می رفتم اونورتر توی مین ها بودم

40 قدم رفتم جلو دیدم میدان مین دشمن تموم میشه رفتم دیدم اولین تانک دشمن رو که زدن فرمانده های دشمن با درجه های بالا افتادن بیرون و کشته شدن.

شهدا رو که جمع کردیم برگشتیم تو سنگر نشستم، گفتم آقای برونسی من بچه ی فاطمه ام ، من سیدم، به جده ام قسم از پیشت تکون نمی خورم تا سِر اون شب رو بهم بگی، تو اون شب تو سجده افتادی فقط گفتی یا زهرا مدد، چی شد یه دفه بلند شدی گفتی 25 قدم به چپ؟ 40 قدم جلو، بعد به آرپیچی زن گفتی شلیک کن؟ شلیک کرد به یه تانک خورد که فرماندهان دشمن تو اون تانک بودن ؟ قصه چیه؟

گفت سید کاظم  دست از سرم بردار

گفتم نه تا این سِر رو نگی رهات نمیکنم،

گفت میگم ولی قول بده تا زنده ام به کسی نگی

گفتم باشه ؛

گفت تو سجده بودم همینطور که گفتم یا زهرا مدد، (توعالم مکاشفه) یه خانومی رو دیدم به من گفت چی شده؟

گفتم بی بی جان موندم؛ اینا زائرین کربلای حسین تو هستند، اینجا موندن چه کنم؟

گفت آقای برونسی جلوت میدون مینه، حرکت نکن، 25 قدم برو به سمت چپ، اونجا معبر دشمنه، از اونجا بچه ها رو 40 قدم ببر جلو میدون مین تموم میشه فرمانده های دشمن یه جا جمع شدن تو تانک جلسه دارن آرپیچی رو شلیک کن ایشالا تانک منفجر میشه و شما ان شاء ا… پیروز میشی.

اینا فرمانده های ما بودن

اینا با حضرت زهرا (س) رفیق بودن

راستی خواهر و برادر عزیزم ما چه کرده ایم؟

مبعث

نام احمد نام جمله انبیاست، چون که صد آمد نود هم پیش ماست، از مناره پنج نوبت پر خروش، نام احمد با علی آید به گوش، روز و شب گویم به آوای جلی، اکفیانی یا محمد یا علی.

معجزه جاوید قرآن

شهر شهید پرور قصرشیرین که یکی ازشهرهای مرزی ایران با عراق است در طی 8 سال دفاع مقدس شهیدان بسیاری تقدیم به این مرز و بوم داشته است به همین دلیل هرساله میزبان قدوم مبارک راهیان نور می باشد که برای زیارت قبور شهدا و دیدن مناطق جنگی به این شهر می آیند. در اوایل شهر در مکانی معروف به پل شیرازی هرساله نمایشگاه بزرگی مربوط به جنگ و آثار جنگی و شهدا برگزار می شود.

در سال 1390 به دلیل پوسیدگی سیم های برق در نمایشگاه آتش سوزی شد و کل ماکت ها و تمامی وسایل داخل نمایشگاه در کمتر از چند ساعت به خاکستر تبدیل شد ولی در برابر چشمان متحیر عوامل برقراری نمایشگاه یک کتاب با برگه های نازک کاغذی با وجود اینکه جلد چرمی آن در اثر شعله های آتش ذوب شده بود ، باقی مانده بود. بدون شک چند کاغذ معمولی توان مقابله با شعله های سهمگین آتش را ندارند پس چه سری در کار است که این کتاب بدون آسیب باقی مانده است. با باز کردن کتاب و مشاهده داخل آن به ناگاه نفس در سینه تمامی افراد حاضر در جمع حبس شد؛ آیات نورانی و زیبای قرآن مجید بودند که به روی برگ برگ کاغذ به تجلی نشسته بودند به راستی که خداوند همانگونه که در آیه 9 سوره حجر فرمودند خود حافظ قرآن هستند و آن را از گزند حفظ می نمایند.

انتخابات

تمام دلخوشی ام همین است که رهبری دارم از جنس نور. رهبری به مهربانی امام و چه لذتی بالاتر از اینکه مقتدای من سید علی است. حال که در شهری هرچند محروم اما سرشار از مهر، سعادت داریم در جوار حرم امام حسین(علیه السلام) زندگی میکنیم باید با جان و دل ادامه دهنده راه امام و شهدای کربلا باشیم و بتوانیم جامه عمل بر حرف های مولایمان بپوشانیم. آری، آری همان مولایی که فرمود: یک مجلس صالح و سالم و قوی می تواند بر عملکرد همه دستگاه های کشور اثر بگذارد. این مجلس را چه کسانی می توانند تشکیل بدهند بجز همین مردم! در حالیکه دشمن چنین چیزی را نمی خواهد افسوس به حال آنهایی که تو را نفهمیدند. مولایم، و وای به حال آنهایی که هنوز هم حرکت نمی کنند. چه عشقی در دل داشت آن جوان مسلمان لبنانی آنگاه که با تو سخن می گفت. همین چند هفته قبل بود که جوانان نخبه مبارز کشورهای عضو بیداری اسلامی به زیارتت مشرف شدند و در چشمانشان چه عشقی موج میزد عشقی وصف ناپذیر چگونه تو را میخواندند: السلام علیک یابن رسول الله، یا سیدی. و من چقدر به خود می بالم برای داشتن چنین رهبری و هر روز آیه های نور را برای سلامتی ات تلاوت میکنم با تو خاطره ها دارم، همگی شیرین جز آن روز.؟ روزی که بغض کردی، روزی که تمام آسمانها زانو زدند و این ابرها بودند که همگام با آدمیان می گریستند بی شک تمام شقایق ها داغ سنگینی بر دل هایشان نشست… چه کسانی بغضت را می خواستند، عده ای خاص بی بصیرت… عده ای خاص ظاهر نما… عده ای کهتو را گم کرده بودند و آنچنان در بوی تعفن خود غرق بودند که استشمام عطر مهدی فاطمه را از نفسهایت نفهمیدند. آری سال 88 بود همان فتنه، همان برداشته شدن نقاب از چهره بدخواهان. همان روزهای شوم ام رهبر عزیزم مردم همگی جان نثارت هستند و در آن سال این را به خوبی نشان دادن و از امتحان سربلند بیرون آمدند آنگاه که همگی با هم در نهم دی ماه یک صدا فریاد زدند جانم فدای رهبر ای که تمام عمرم فدای یک لحظه پلک زدنت. عزیز زهرا، هرگز نخواهیم گذاشت آن لحظات غم انگیز دوباره تکرار شود و این بار نیز با حضوری پر رنگ در انتخابات دوازدهم افند 1390 شرکت کرده و اصلح ترین را انتخاب میکنیم. رهبرم، رهبرم بدان ما طلاب حوزه علمیه قصرشیرین اگرچه در دورترین نقطه مرزی هستیم ولی در ایران اسلامی به فضل الهی مطیع امرت هستیم و آن کسی را که از بقیه اصلح تر باشد انتخاب خواهیم کرد. نه شعاری نه برگه سفید تنها نام ان کس که برای تو یار و یاور باشد و غم خوار. تا دگر بار نسرایند: (ناگهان در نماز جمعه شهر عطر محراب جمکران گل کرد بغض تو تا شکست بر لبها ذکر صاحب الزمان گل کرد. جان ایران چه شد که جانت را جان ناقابلی گمان کردی آبروی همه مسلمانان اشک ما را چرا درآوردی؟ جسم تو کامل است ناقص نیست میدهد عطر یک بغل گل یاس و دستت اما حکایت دارد رحمه الله عص العباس) مولایم! باز هم با تو سخن می گویم. همه با هم دوازدهم اسفند با شعار جانم فدایش میکنم سید علی لب تر کند. پای صندوق های رای حاضر می شویم و رای دیگر به انقلاب میدهیم باشد که نائب امام زمان (عج الله) از ما راضی باشد. ان شاء الله

پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: کسی که بتواند از بین افراد اصلح انتخابی داشته باشد ولی انتخاب نکند به خدا و رسول خدا و مسلمانان خیانت کرده است.

مقام معظم رهبری (مدظه العالی): اهمیت اول انتخابات به خاطر این است که انتخابات سنگر کشور است هنر مردم این است که در انتخابات کسی را برگزینند که به فکر دین و دنیا و فرهنگ ملت باشد. این امر از عهده کسی بر می آید که با نشاط و حوصله و با همت، مقتدر و هوشمند باشد تا اهداف مادی و معنوی نظام را بتواند بر دوش بگیرد.